نوشته‌های مسیر

موزه‌ی جیبی: نقش آیه‌ی مودت بر سکه‌های ایرانی

موزه‌ها جایی برای نفس کشیدن در دنیای گذشتگان هستند؛ جایی برای فکر کردن به گذر زمان. موزه‌ها پر از اشیاء کوچک و بزرگ، از همه رنگ هستند. وقتی یک شئ تاریخی را از نزدیک می‌بینیم یا لمس می‌کنیم، انگار فردی از دل تاریخ به زمان ما سفر کرده و آن را به دست ما داده است. کتاب‌های کوچک موزه‌ی جیبی هم برای ما همین کار را انجام می‌دهند. وقتی این کتاب را در دست می‌گیرید، بدون واسطه به گذشته‌ی مردمان ساکن ایران سفر می‌کنید.

وقتی اشیاء تاریخی را نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که زندگی اجداد ما و زندگی مردمانی که روزی در سرزمین ما زندگی می‌کردند، تا چه حد شبیه خودمان بوده. آن‌ها هم مثل ما انسان بوده‌اند. انسان‌هایی با امید و آرزو و اعتقادات مخصوص به خودشان.
یکی از آن اشیاء مهم تاریخی، سکه‌ها هستند. امروز ما از پول برای گذراندن زندگی استفاده می‌کنیم. پول‌ها در دست همه‌ی جامعه هستند. از کودکان کوچک گرفته تا افراد کهن‌سال. در گذشته هم همین‌طور بود. شهرهای مختلف، برای خودشان جایی به اسم «ضراب‌خانه» داشتند که در آن سکه‌ها تولید و وارد چرخه‌ی اقتصاد می‌شدند. مثلاً ممکن بود از آن پول برای خریدن گندم از یک کشاورز استفاده کنند. کشاورز هم آن پول را برای خرید از آهنگر استفاده می‌کرد و خلاصه چند سکه‌ی پول، بارها و بارها بین مردم گردش می‌کردند.

مردمان آن روزگار، به جریان‌های اطلاعاتی و مخابرات دسترسی نداشتند. اخبار، خیلی دیرتر و سخت‌تر از امروز به دست آن‌ها می‌رسید و وقتی هم که می‌رسید، خیلی مختصر بود. در دنیایی که اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و حتی روزنامه وجود نداشت، پول می‌توانست جایی برای بیان افکار و اعلام دیدگاه‌ها باشد. یک صفحه‌ی روزنامه را تصور کنید که اندازه‌ی یک بند انگشت است. روی سکه‌های کهن، شکل‌ها و نوشته‌های مختلفی ضرب می‌شد و با هر بار جابه‌جا شدن سکه‌ها، افرادی که سکه‌ها را در دست داشتند متوجه تغییرات آن‌ها می‌شدند.

حاکم‌ها و پادشاهان بر روی ضراب‌خانه‌ها تسلط داشتند. ضراب‌خانه‌ها باید نقش و نگار و نوشته‌های سکه‌هایشان را با نظر حاکم هماهنگ می‌کردند. حاکم‌ها خیلی دوست داشتند که اسم خودشان بر روی سکه‌ها باشد. آن‌ها از طریق ضرب اسم خودشان روی سکه‌ها، رسمیت پادشاهی و حکومت خودشان را به همه ثابت می‌کردند. اما چیزهایی که روی سکه‌ها بود، فقط به اسم پادشاه محدود نمی‌شد. حاکم‌ها روی سکه‌ها دین و مذهب و فرهنگ مد نظر خودشان را رسمیت می‌دادند. مثلاً روی سکه‌های ساسانی، یک نماد آتشدان وجود دارد که یادآور اعتقادات زرتشتی است. یا مثلاً حاکمان مسیحی، سکه‌هایی با نماد صلیب ضرب می‌کردند.
بعلاوه حاکم‌ها دوست داشتند بین مردم محبوب باشند. آن‌ها دوست داشتند که بین مردم جلوه‌ی خوب و قابل قبولی داشته باشند و می‌توانستند از سکه‌ها برای این کار استفاده کنند. ممکن بود برای جلب رضایت مردم، حاکم‌ها سکه‌هایی ضرب کنند که دین و اعتقادات عموم مردم را به رسمیت می‌شناخت. مثلاً با استفاده از شعارها یا عبارت‌های مذهبی خاص.

بیش از هزار سال پیش، در ایران اتفاق خاص و جالبی رخ داد که خودش را روی سکه‌های آن زمان در ایران ثبت کرد. کتابی که در دست دارید، یک موزه‌ی جیبی کوچک برای مجموعه‌ی خاصی از آن سکه‌ها است.
اما آن اتفاق و پدیده چه بود؟

می‌دانیم که در بین مسلمانان، راجع به اینکه بعد از پیامبر اسلام چه کسی باید جانشین او باشد اختلاف نظر جدی و عمیقی به وجود آمد. برخی از مسلمانان (مخصوصاً مسلمانان ایرانی) فکر می‌کردند از بین تمام افرادی که ادعای شایستگی برای جانشینی پیامبر دارند، نزدیکان و نوادگان خود پیامبر واقعاً شایسته هستند و حق خلافت دارند.
این گروه از مسلمانان، برای اینکه حرف خودشان را جا بیندازند و اثبات کنند، به گفته‌ها و احادیث خود پیامبر استناد می‌کردند یا اینکه به سراغ قرآن می‌رفتند و از آن، آیه‌ای را ارائه می‌کردند که حق و حقوق و جایگاه بلند خانواده‌ی پیامبر را نشان می‌داد:

«قُل لَّآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ.»
(بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هيچ پاداشى جز دوستی با نزديكان [يعنى اهل بيتم] را نمى‌خواهم.)

این عبارت، بخشی از آیه‌ی ۲۳ سوره‌ی شوری است که به «آیه‌ی مودت» مشهور شده. مسلمان‌ها، اسلام و هویت و هدایت خود را مدیون پیامبر و زحماتی بودند که او کشیده بود. در این آیه، خداوند پاداش پیامبری را دوستی با اهل بیت پیامبر معرفی می‌کند. یعنی دوستی با اهل بیت، انقدر مهم است که پاداش زحمات پیامبر محسوب می‌شود.
پدیده و اتفاقی که راجع به آن حرف می‌زنیم، این بود که تعداد زیادی سکه در ایران‌زمین ضرب شدند که بر روی خودشان، آیه‌ی مودت داشتند. افراد زیادی بودند که بر ضد خلافت بنی‌امیه قیام کردند و به حکومت رسیدند. این حاکمان، خودشان را جایگزین به‌حق و راستین بنی‌امیه معرفی می‌کردند.

یکی از کارهایی که بعضی از آن‌ها در ایران شروع کردند و بعضی دیگرشان از روی دست بقیه، تقلید کردند، این بود که در زمان قیام بر ضد بنی‌امیه، روی سکه‌های خودشان آیه‌ی مودت ضرب کنند. آن‌ها، حتی با اینکه واقعاً خویشاوند و فرزند پیامبر محسوب نمی‌شدند، در ایران آیه‌ی مودت را در سکه‌هایشان ضرب می‌کردند.

شعار آن‌ها آیه‌ی مودت بود و ما وقتی می‌بینیم در ایران، و نه جاهای دیگر به استفاده از این شعار ادامه می‌دادند، می‌فهمیم که در ایران، شعار آیه‌ی مودت برای مردم محترم بوده است. یعنی مردم ایران، از همان قرن دوم هجری قمری، به قدری نسبت به اهل بیت ارادت و علاقه داشتند که مورد استفاده‌ی مدعیان قرار می‌گرفت.
این همان پدیده‌ی جالب است که می‌خواهیم روی سکه‌های ایرانی ببینیم. پاداش پیامبر‌، محبت‌ورزی به اهل بیتش بود و سکه‌های ایرانی آن زمان نشان می‌دهند که مردم ایران، محب اهل بیت بودند.

شما می‌توانید کتاب موزه‌ی جیبی ۱: پاداش پیامبری بر سکه‌های ایرانی را از فروشگاه اینترنتی نشر مسیر، تهیه نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *